10 important points about lighting in photography
هرچه منبع نوری محدودتر است، نور سختتر است.
یک منبع نوری گسترده سایه ها را کم میکند، کنتراست و بافت را کاهش میدهد.
یک منبع نوری محدود دقیقا عملکردی متفاوت دارد.
علت این است که با یک منبع نوری گسترده، شعاعهای نور از جهتهای متعددی به سوژه تابانده میشوند و در نتیجه سطح سایهها را پر میکنند و صحنه را حتی بیشتر روشن میکنند.
هرچه منبع نور دورتر باشد، نور سختتر است.
دلیل این قضیه این است که هرچه منبع نوری را نزدیکتر کنید برای سوژه شما منبع نوری گسترده است و به دنبال دور کردن منبع نوری آن را محدودتر میکنید.
زمانی که ابرها در جلوی خورشید قرار میگیرند، سایه ها کمتر از اجسام نوری متمایز میشوند.
مه را به این ترکیب اضافه کنید تا سایه ها ناپدید شوند.
سایه ها، آسمانهای ابری و مه نقش پراکندهکننده را دارند یعنی چیزی که نور را در جهات مختلفی پخش میکند.
در روزهای ابری یا زمانی که مه دیده میشود، کل آسمان به یک منبع نوری بسیار گسترده یا یک سافت باکس طبیعی تبدیل میشود.
یک منبع نوری ملایم را به سمت یک سطح گسترده و مات مانند دیوار، سقف یا رفلکتور مات بگیرید تا نه تنها باعث انعکاس نور شود بلکه آن را روی یک سطح وسیعتر پخش کند.
اما اگر از یک رفلکتور براق استفاده کنید، نور به دنبال تقویت نسبتا محدود باقی خواهد ماند.
براساس یک قانون به نسبت توان دوم مسافتی که از منبع نور دور شدهاید، از حجم نور کاسته میشود.
ممکن است پیچیده به نظر برسد، ولی اینطور نیست. به عنوان مثال اگر سوژه را دو برابر از منبع نور دور کنید، تنها یک چهارم نور به سوژه تابانده میشود.
اگر یک منبع نوری را نزدیک به سوژه خود قرار دهید، انحراف نور از سوژه به پس زمینه تشدید خواهد شد.
منبع نوری را از سوژه خود دورتر کنید و پس زمینه نسبتا روش
همین قاعده در مورد روشنسازی نیمرخ نیز صدق پیدا میکند یعنی نزدیکی منبع نوری به نیمرخ سوژه شما، انحراف نور را در امتداد قاب شدیدتر خواهد کرد، انگاری منبع نور دور است.
یک عکاس پرتره ممکن است خواسته باشد منبع نور را نزدیک به محور لنزها نگه دارد تا چین و چروک صورت را حذف کند و از سوی دیگر یک عکاس منظره ممکن است برای تاکید بر بافت سنگها، شن و پوشش گیاهی به صورت جانبی نورپردازی کند.
به طور کلی، هرچه زاویهای که از آن نور به سوژه تابانده میشود بازتر است، بافت به نمایش گذاشته شده بیشتر میشود.
عکاسان به این شیوه سه بعدی بودن را به عکس اضافه میکنند یعنی حس دیدن تصویر یک سوژه در فضا نه بر روی یک سطح تخت و صاف.
مجدد باید بگوییم، نورپردازی از طرفین، بالا و در نتیجه ایجاد سایههای طولانیتر و عمیقتر یک حس حجم به وجود میآورد.
عکاسان اشیاء بیجان، محصول و منظره از نورپردازی زاویهای به همین دلیل استفاده میکنند.
سوژههای بسیار کمی کاملا نورپشتی دارند و خود سوژه کاملا تاریک هستند.
از دیوار روبروی فردی که به یک پنجره روشن پشت کرده است، نور روی او بازتاب خواهد شد.
روی فردی که بیرون پشت به آفتاب ایستاده است، نور از سوی دیگر نقاط آسمان بر او منعکس میشود.
در هر صورت، شما باید برای نوردهی را بالا ببرید تا نوری که به سوژه میرسد را ثبت کنید و این نور از جزئیات بافت و ابعاد چهره کم خواهد کرد.
این قضیه دمای رنگ نامیده میشود. البته مغز و چشم انسان در تنظیم و تصحیح برداشت های محیطی انسان بسیار ماهرانه عمل میکنند تا ما به سختی متوجه این قضیه شویم.
اما سنسورهای دیجیتالی و نگاتیو، ممکن است کالر کستها را که چشم آنها را ندیده است، ثبت کنند.
امیدوارم از این مطلب لذت برده باشید.
نظر خود را بیان کنید...